خلاصه ی قسمت های 10 و 11 سلطنت

ساخت وبلاگ

در نبود شاه هنری، بش نایب السلطنه است و وظیفه داره به شکایات مردم رسیدگی کنه. یک زن باردار به نام ایزابل را به جرم دزدی می ارن که بش اون را می شناسه اون را به قلعه می برن. بش به مری می گه که اون دختر دایی منه. دایی من یک خیانت کار و کافر بوده و اگر بفهمن من با اونها نسبتی دارم من را به اتهام خیانت کار بودن و کافر بودن می کشن. مری به دوستاش می سپره که مراقب ملکه کاترین زندانی باشن. ملکه یک اتاق پر از تجمل برای خودش درست کرده که مری دستور می ده که همه چیز ر اببرن زیرا ملکه یک زن را فرستاده بود تا با چاقوی سمی بش ر ابزنه اما موفق نمی شه. زن با مری و بش می ره و افراد ملکه دنبالشن. کافران به دور چادری که زن داره توش وضع حمل می کنه جمع می شن و سر یکی از اسب های انها را می برن و خونش را روی چادر می ریزن. بش شروع می کنه یک سری دعاهای کافران ر امی خونه و اونها می رن. مری قاطی می کنه و می گه تو هم جز این فرقه هستی ولی بش می گه مادرم بود و من این دعاها را می شنیدم و حفظ کردم. ایزابل در اثر خونریزی می میره و بچه را بش می سپره. روی پای بچه ارم کافران یا همون فرقه ی پگن ها است. خانواده ی ملکه می ان و می گن ما پاپ را مجبور کردیم تا با طلاق تو موافقت نکنه. هنری می اد به فرانسه و برای اعدام کاترین به او اتهام رابطه با نوستراداموس را می زنه. هنری به نزد کاترین می اد و راجع زندگی شون صحبت می کنه اونها با عشق عروسی کرده بودند اما ده سال بچه دار نشده بودند تا اینکه کاترین یک بچه به دنیا می اره .کاترین می گه که تو از عمد جلوی نماینده ی المان دایانا را در اغوش کشیدی که هنری می گه بچگی کردم اما تو را دوست داشتم. بعد هم ر امی بوسن و هم خواب می شن. بعدا مشخص می شه که کاترین با شخصی به نام ریچارد که دوست هنری بوده رابطه برقرار می کنه و دختری را به دنیا می اره که بالای لبش یک نشان بوده و بعد می بینید که پدر نوستراداموس می خواسته اون رو خوب  کنه اول اون زخم بالای لب را عمل می کنه و بعد دارو می زنه اما زخم عفونت می کنه و اون می گه که بچه مرده اما به صورت روح درون قصر بوده. در واقع کلاریسا یا همون روح که به مری کمک می کرده فرزند ملکه کاترین بوده. کاترین هم یک گوی می اره و به هنری می گه که روح دایانا درون این گوی است(یکی از اعتقادهای کافران که چیزی را سمبول روح قرار می دادند و درون یک گوی قرار می دادند. هنری فردی را که شهادت داده بود کاترین این گوی را از اتاق دایانا پیدا کرده را کشت و گفت یک توصیه به تو پسرم اینکه شایعه را از ریشه بکن. خانواده ی کاترین براش یک سم می برن و می گن کار تو تمومه. کاترین می ره اتاق مری. مری داخل وان آب است. یک سمی را داخل ابش می ریزه و می گه با مردن تو، رسمیت یافتن بش دیگه نقشی نداره و سلطنت به پسرم می رسه. و بعد خودش می افته. کلاریس می رسه و پنجره ها را باز می کنه و می گه مامان می خوام نجاتت بدم اما کاترین اون را از خودش می رونه. نگهبانها می رسن. بش مری را از اب می کشه بیرون و دستور به دستگیری کاترین می دن.

بچه ها قسمت 11 فوق العاده بود امشب از دستش ندید.

mozhganfilm...
ما را در سایت mozhganfilm دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mozhganfilm68 بازدید : 353 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1396 ساعت: 15:10