کارا سودا قسمت 61

ساخت وبلاگ

قسمت پیش در جایی تمام شد که گورجان درب را باز کرد که پشتش کمال و نیهان بودن ولی تارک سریع می پره و درب را می بنده. نیهان یک تاب توی حیاط پیدا می کنه و به کمال می گه بیا منو هل بده و کمال کلی غر می زنه و بعد هلش می ده. تارک به پلیس زنگ می زنه و می گه که دو نفر به زور وارد حیاط خانه شدن و پلیس می اید و نیهان و کمال می روند. زهیر وارد خونه می شه و می فهمه که اونها گورجان را با یک اسپری بیهوش کرده بودن . امیر با اسو قرار می گذاره تا ازش حرف بکشن و نیهان یک دوربین توی خونه می گذاره و به کمال می گه که من تو رو با اسو تنها نمی گذارم . خلاصه اینجا با مزه بود که همش اسو به کمال می گفت که دوست دارم این ازدواج واقعی باشه و کمال در بین حرف ها می فهمه که پدر گورجان برای حقی همان عموی اسو کار می کرده . یک جا کمال می اد جلوی دوربین می ایسته که نیهان قاطی می کنه می خواد بره بالا که می بینه اسو سریع می ره توی پارکینگ و خارج می شه. خلاصه اینکه ایهان و زهیر گورجان را پیدا می کنن ولی گورجان حرف نمی زنه. بابای امیر به مادرش می گه که باید جلوی امیر را بگیریم که اسو را نکشه. توی شرکت امیر ، اسو و طوفان را با هم می بینه وشک می کنه. دستور می ده که موبایل گورجان را داخل ماشین بگذارن و بعد با ماشین حرکت کنن و بعد یک جا نگه دارن. اسو و طوفان می ان داخل یک انبار که امیر سر می رسه و اول حال طوفان را جا می اره  وبعد می ره سراغ اسو. با اسو قاطی می کنه و میگه به چه حقی می خواستی نیهان را بکشی و ماشینش را دست کاری کردی. مادر امیر مکالمه ی امیر پای تلفن را می شنوه و متووجه ادرس انبار می شه و به نیهان می گه که من را ببر انجا. نیهان پشت در می شنوه که امیر می گه که اسو می خواسته نیهان را بکشه و قاطی می کنه و میره تو و برای اسو و امیر خط نشون می کشه که دست از سر زندگی ما بردارین. مادر امیر به اسو می گه که همه ی مدارک علیه امیر را به امیر برگردونه و به امیر می گه که اگر به اسو اسیب بزنی من هرگز نمی بخشمت و امیر کلا بی خیال اسو می شه. نیهان می ره قضیه اسو را به کمال می گه و کمال می ره سراغ اسو در حالی که نیهان هم در اپارتمان قایم شده و می گه می خوام طلاقت بدم که اسو می گه من قبول نمی کنم و به قاضی می گم عاشقت هستم. از اون طرف کمال قاطی می کنه و اسو می فهمه که نیهان هم توی اپارتمان است و می گه هر موقع شما به رابطه ی نا مشرو عتون پاسخ دادید من هم جواب کارهام را می دم و خلاصه ابروریزی می کنه. از طرفی حق داره دیگه به کمال می گه که خوب نیهان هم توو و هم امیر را توی مشتش گرفته و داره با دوتاتون زندگی می کنه. امیر و اسو می خوان گورجان را از دست نیهان و کمال در بیارن و به محلی که گورجان زندانی است حمله می کنن که در این میان ایهان زخمی می شه و گورجان فرار می کنه. لیلا می گه که من با این وضعیت نمی تونم باهات زندگی کنم ایهان یا من را انتخاب کن یا کارت را که ایهان می گه تو ر ا انتخاب می کنم که لیلا می گه تو حرف می زنی باید توی عمل نشون بدی. وقتی نیهان و کمال دارن با هم صحبت می کنن گورجان را می بینن و در یک تعقیب و گریز کمال گورجان را دستگیر می کنه و گورجان اعتراف می کنه اسو بهش سم داده و اون بعد از عمل اوزان سم را به اوزان تزریق کرده . نیهان می پرسه که کی اون را بالای دار  برده که گورجان می گه نمی دونم. از طرفی زینب پیشنهاد هاکان را برای ازدواج قبول می کنه. امیر برای زینب یک بیمه ترتیب می ده و بعد می ره با مدارک پیش زینب و می گه تنها کاری که می تونم بکنم اینه که اسم فامیلم را به بچه بدم که زینب می گه برو و درب را باز می کنه برای امیر در حالیکه همش عکس امیر را نگاه می کرده و گریه می کنه. خلاصه هاکان بعد از حلقه دادن به زینب می گه دوست دارم این ازدواج واقعی باشه و حلقه دست زینب می کنه و در یک جا مدارک بیمه را می بینه و ناراحت می شه که امیر هنوز به دیدن زینب می اد. نیهان حسابی عصبانی است و می ره توی اپارتمان دنبال اسو. قبلش اسو به کمال زنگ زده بود که با طلاق موافقم بیا راجع شرایطش صحبت کنیم. وقتی کمال و نیهان به خانه ی اسو می بینه. نهان شوکه می شه روی تخت اسو و روی دیوار پر از خونه و این قسمت اینجا تموم می شه.

دو خبر راجع این سریال اول اینکه در یک جایزه که هر سال برگزار میشه جایزه بهترین لبخند به بازیگر نقش امیر کان داده شده که واقعا برازنده اش است. من شخصا عاشق بازی و لبخندهاش هستم.

دوم اینکه گیزم کارجا همون دختری که در فصل سوم سریال فریحا بازی می کرد و امیر عاشقش شده بود به سریال اضافه شده و قراره نقشی به نام مرجان را بازی کنه که بهتره بنشینیم و ببینیم که این نقش چگونه خواهد بود.

دوستان گلم این قسمت را من نوشتم امیدوارم خوشتون امده باشه.

mozhganfilm...
ما را در سایت mozhganfilm دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mozhganfilm68 بازدید : 333 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1396 ساعت: 1:03