خلاصه ی قسمت های 12 و 13 سلطنت

ساخت وبلاگ

در این قسمت می بینیم که مری برای کلاریسا یک ماسک می گیره که نصفی از صورتش را بپوشونه و دیگه خجالت نکشه. بش می خواد دو برادر کوچکش را از پاریس دور کنه چون مردم به خاطر مادرشون کاترین می خوان بهشون اسیب بزنن. مری قبول نمی کنه . بش یک مهمانی بالماسکه برای بچه ها ترتیب می ده و طی این مهمانی بچه ها را از پاریس خارج می کنه تا اونها را به اسپانیا بفرسته که کلاریسا هم باهاشون می ره. در این میان برادر لولا دوست مری در یک شرطبندی باخته بوده که لولا براش پول می بره. اما می گن اون تقلب کرده و باید یک کار دیگه ای هم انجام بشه. در این میان فرانسیس می رسه و سر ازادی لولا شرط می بنده که در اول می بازه و بعد برنده می شه. لولا به فرانسیس راجع وضعیت مادرش می گه و فرانسیس برمی گرده به قصر. ملکه کاترین طی یک اعدام سوری توسط نوستراداموس نجات پیدا می کنه و می خواد به ایتالیا فرار کنه که می فهمه دو بچه اش دزدیده شدند. ملکه برای نجاتشون می ره( اینجای فیلم من خش داشت و من نتونستم ده دقیقه ی اخر این قسمت را ببینم اما در اول قسمت بعد نشون داد که کلاریسا از بالای یک صخره سقوط کرد و مرد). مادر مری وارد قصر می شه و کلا کل کلش با ملکه کاترین دیدنی است. نوستراداموس تصویری می بینه که مری و فرانسییس کنار هم خوابیدن و دارن راجع بچه هاشون صحبت می کنن. نوستراداموس فکر می کنه که توی پیشگویی امده بوده که اولین فرزند کاترین می میره که اولین فرزند کلاریسا بوده و می ره این خبر را به کاترین می ده. بش و مری می خواستن با هم فرار کنن که کاترین همه چیز را به فرانسیس می گیره و فرانسیس می ره با بش دعوا می کنه و مری برمی گرده. کاترین همه چیز را به مری میگه اما مری باور نمی کنه. دستش را می بره و می گه که ببین مرگم برام بهتر از بدبختی بچه ام است و مری باور می کنه. مری به کاترین می گه من هر دوی بش و فرانسیس را دوست دارم. مادر مری به دروغ می گه که ملکه انگلیس مرده و هنری می گه امشب باید با یکی از پسران من ازدواج کنی. کاترین یک نامه به مری می ده و می گه از طرف پاپ هست که مشخص می کنه بش می تونه مشروع بشه یا نه اما قبلش تصمیمت را بگیر. مری فرانسیس را انتخاب میکنه و بعد نامه را باز می کنه می بینه یک کاغذ سفیده. می گه مادرت بهم کمک کرد که انتخابم را بکنم و انتخابم تویی فرانسیس. عقد برگزار می شه و مری بسیار زیبا و دوست داشتنی شده بود. کاترین می فهمه که مادر مری به دروغ خبر مرگ ملکه انگلیس را داده بوده و وقتی مری می فهمه قاطی می کنه و می گه مامان از اینجا برو. شب ازدواج برگزار می شه . اینا کلا رسم دارن که کشیش ها ، خود پادشاه و نزدیکان عروس توی اتاق باشن. که هنری می ره بش را هم به اتاق عروس می بره و بش عشقولانه ی این دو تا را می بینه و حالش بد می شه. مری هم یکم ازش خجالت می کشه اما چاره ای جز ادامه نداره. (اینجاش کلا سانسور می شه ظاهرا در جم)فرانسیس به بش می گه که باید از کشور بری و بش می فهمه که نقشه ی قتلش را کشیدن و افراد را تهدید می کنه که چه کسی حکم قتل را داده فرانسیس یا ملکه کاترین؟ کنا هم معشوقه ی رسمی هنری می شه و قراره هنری براش یک شوهر پولدار پیدا کنه. و نکته ی اخر تصویر ذهنی نوستراداموس کامل می شه فرانسیس در بستر مرگ است و اون حرفهاش با مری درباره ی بچه های اینده اشون بوده و خون از  گوش فرانسیس می اد و می میره. این تصاویر را نوستراداموس بعد از عقد می بینه که دیگه کار از کار گذشته و دیگه به کاترین چیزی نمی گه. در ضمن مشخص می شه که وقتی که کلاریسا از صخره افتاده بوده زنده مانده بوده.

قسمت سیزده واقعا عالی بود این قسمت را از دست ندهید.

mozhganfilm...
ما را در سایت mozhganfilm دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mozhganfilm68 بازدید : 290 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1396 ساعت: 16:48